امروزهوابین باریدن ونباریدن مونده بود....

هرچندکه من عاشق بارونم ولی آخرش آفتاب قشنگی دراومد.......

اردیبهشت که میشه اینجا واقعابهشت میشه......

من که اینجاروبا هیچ جاعوض نمیکنم.....

برای دیدن طبیعت وحس کردن بهارلازم نیست جای دوری بری...

هرقدمی که برمیداری طبیعتش تورومسحورخودش میکنه.......

حتی جاده های روستاییش...

امروزکه ازمحل کارم میومدم باآهنگ زیبای مهستی که ازماشین

 راننده پخش میشدرفتم توحال دیگه........

درختان سرسبز  _رودخونه پرآب _گلهای شقایق کنارجاده منومجذوب خودش کرد 

هرچندکه گاهی تصویرتصادف چندماه پیش که تواین جاده کرده بودم جلوی چشمم میومد

ولی سریع ازذهنم کنارمیزدم و دوباره طبیعت وزیباییهاش منوجذب خودش میکرد........

خلاصه حال خیلی خوبی داشتم........

امیدوارم شماعزیزان هم تواین بهاراززیباییهاش فیض ببرین ومثل بهارنوبشین........

اگه بدنوشتم هم به بزرگی خودتون ببخشین دوست داشتم

 شماهم توحس خوبیکه داشتمشریک باشین........

موفق باشید......