صدای پایت...
به انتظار سایه ات ، نشسته ام !
سایه ای در عمق شب !
سایه ای تا به دلم ، بتاباند نور !
به انتظار صدای قدمهای تو نشسته ام ،
و انتظارِ آمدنت ، ترسِ از شب را می گیرد از دلم ،
و من در عمیق ترین نقطه ی هراس ِ دلم نشسته ام ؛
و تو در عمیق ترین نقطه ی دلم ، می گیری از دلم ، همه ی ترسها را ؛
و شب ، به انتظار آمدنت زیبا می شود به چشم دلم ؛
و شب ، به انتظار صدای پای تو ، خواستنیست ؛
دوست دارم انتظارت را ،
وصبح که به دلم لبخند
هدیه می کنی !