دخترباران...
تقدیم به دوستان مجازی چهارفصلم...
سه چیزراپاک نگه دار:جسم لباس خیال!
ازسه چیزکاربگیر:عقل همت صبر!
ازسه چیزخودرانگه دار:افسوس فریادنفرین کردن!
سه چیزراآلوده نکن:قلب زبان چشم!
اماسه چیزرافراموش نکن:خدا مرگ ودوست خوب!
اندوهتان رابه باران بسپارید!
دوستان مجازی چهارفصل من!
دریای بی پایان عشق...

غرق می شود دلم
وقتی به موج هایی کهدر نگاه تو جاری ست
فکر می کنم
حکایت ما
حکایت تابستان است و
دریای بی پایان عشقوقتی به موج هایی که
در نگاه تو جاری ست
فکر می کنم
حکایت ما
حکایت تابستان است و
دریای بی پایان عشق
به ماه شک کن که مرا به یاد تو نمی آورد ...
به این کشتی های بی بادبان شک کن
به ماه شک کن که مرا به یاد تو نمی آورد
نگاهت را بدزد از اینهمه ستاره چشمک زن
بین تمام قصه ها فقط یکی باورکردنی است
آنقدر دوستت دارم
که اگر بخواهی
از این همه آمدن برمی گردم
و یک ایستگاه مانده به تو
از قطار پیاده می شوم
علیرضا بندری
من که از دوست داشتن تو خسته نمی شوم ..
از تو لبريزم مهربانم...
در تو پيدا
آنگونه كه از طراوت نگاه
بهار را در آغوش تو مي رويانم
تو جاري مي شوي در من ....
و حديث دلباختگي در دستهايمان تلاوت ميشود ....
آرام گير آرام ...
از تو لبريزم مهربان ....
میم مالکیت...
دلم لک زده
برای یک عاشقانه ی آرام !
که مرا بنشانـــــی بر روی پاهایت ،
بگذاری گله کنم
از همه ی این کابوس هایی که چشم تو را دور دیده اند !
آغوش دریایی خود را باز کن ...
تا شبی در آغوشت سر کنم ،
و در امواج تو سرگردان شوم
تا به ساحل آرامش برسم !.
.
کمبود خواب
با یک روز مرخصی حل میشود ؛
کمبود وقت
با مدیریت زمان ؛
سایر کمبود ها نیز علاجی دارند ...
با کمبود دستهایت چه کنم ؟! . . .میــــدانم ...
تا پلک به هم بزنم می آیـــــی ؛
با انار و ...
آینه در دستانت !
به قول فروغ :
" من خواب دیده ام "صدا بزن مرا ...
مهم نیست به چه نامــــــی ...
فقط
" میم مالکیت " را آخرش بگذار ...
میــــــخواهم باور کنم مال تو هستم !!راستی ...
مــــــیتوانم بپرسم چه عطری مـــــیزنی ؟
بوی خوشبختــــــی میـــــدهی انگار . . .من همان دخترک عاشق پیشه ام...
پاییزنزدیکه...
بــوی پــاییـز میـــ ــدهد
تابستانِ این روزهــا ؛
گویـا که شـــ ــ ــهریـــور
عــــاشــق شده است!
من به راه توام...
بی آنکـه بخواهم ...
دل تنگ می شوم…
دلتنــگ بودنــت
حـَتـی هـَمـان بــودن کم رنـگـت…
خیلی وقت بود که
دلم می خواست بگویم...
دوستت دارم ...
تو که غـریـبـه نیــستــی
دیــگر نـمی توانم
خودم را به آن راهی که
نمی دانـم کـجـاسـت بــــزنـــم…
دلــم هـمـان راهی را می خـواهـد
که تو...
در امــتـدادش ایـستــاده بـــاشی!
هــمـان تـمـامِ راه هـایی
کـه می گـوینـد به
...عــِـــــشــق...
خــتـــم می شــود!!!