دوستت میدارم...

در این هستی غم انگیز
وقتـی حتـی روشن کردن یـک چراغ سـاده ی
«دوســــــــتـــت دارم»
کـام زنـدگی را شیریــن می کند
وقـتی شنیدن دقیـقه ای صدایِ بــهشتـی ات
زنــدگی را
تـا مـرزهـای دوزخ
مـی لـغزانـد
دیـگر – نــازنـیـن مـن-
چـه جـای انـدوه
چـه جـای اگـر...
چـه جـای کـاش...
- ایـن حـرف آخـر نیسـت -
بـه ارتـفاع ابـدیـت
دوســـــتـت مــی دارم
حتـی اگر بـه رسم پرهیــزکاری هـای صوفیانه
از لــذت گفتنـش امــتناع کنـم...
+ نوشته شده در سه شنبه بیست و نهم مرداد ۱۳۹۲ ساعت 9:12 توسط سارا
|