هرگزبه دستش ساعت نمیبست

روزی ازاوپرسیدم پس چگونه است که همیشه سرساعت به وعده می آیی؟

گفت ساعت راازخورشیدمیپرسم

پرسیدم روزهای بارانی چه طور؟

گفت روزهای بارانی همه ساعت هاساعت عشق است

راست میگفت...

یادم آمدروزهای بارانی اوهمیشه خیس بود...