من بی تو تمام لحظه هایم آبستن دردند.....
صدایم که میکنی
با همان سین اولش سکوت تنهایی هایم که هیچ...
تمام دنیایم
میلرزد
و صور میدمی انگار
که تن به خواب رفته ی هزارساله ام را...
می تکانی!
وفراموش میکنم...فراموش میکنم...
که تو همانی که انقراض نسلم را در گهواره نبودنت گذاشته ای و...
هی تکان میدهی
وگیج میخورد کودک کمی مانده به یک قرن خاطره مان...
کمی نزدیکتر بیا...
نترس
من بی تو تمام لحظه هایم آبستن دردند.....
+ نوشته شده در سه شنبه نوزدهم شهریور ۱۳۹۲ ساعت 13:59 توسط سارا
|