شبت به خیر...
شب سردیست هوا منتظر باران است
وقت خوابست ودلم پیش تو سرگردان است
ماه انگار به من قصهء فردا را گفت
شرحی از حادثه وگریه شیدا را گفت
توی خوابم همه جا ابری وطوفانی بود
قحطی وبارش وسیل وغم ویرانی بود
شب سردیست هوا درد فراوان دارد
رفتنت دردوغم وگریه وهجران دارد
قاصدک اشک نریز از غم ویرانی من
ماه من مونس من هدیه روحانی من
شب بخیر ای نفست شرح پریشانی من
ماه پیشانی من دلبر بارانی من

+ نوشته شده در چهارشنبه سیزدهم آذر ۱۳۹۲ ساعت 20:42 توسط سارا
|