کاش...

واژه هادانه دانه کنارهم مینشینندوقطارمیشوند...

هرواژه واگنی است که میتوانم تورادرآن ببینم...

درهمه واگنهانشسته ای وبه زندگی لبخندمیزنی

ومن تورااززندگی بیشتردوست دارم...

کاش این سقف واین دیوارهانبود...کاش غم وغصه ای

درروزگارمانبودوعشق ومهربانی رامیشدهمه جاتماشاکرد.

کاش کسی خداحافظی رابه مایادنمیداد...

اگرروزهاپرازسلام بودندچه بادوام بودومن میتوانستم غزلهای حافظ رابرایت بخوانم...

چه میشدهیچ دری بسته نمیشدوووهیچ دهانی ازگفتن دوستت دارم خسته نمیشد؟؟؟

چه میشداگرکوچه ای به بن بست نمیرسید میوه بلوط به دره های پست نمیرسید؟؟؟

کاش خورشیددردست های من وتوجامیشد...

کاش باران میگرفت ومحشری دیگربه پامیشد...

درشعرهای من برای همه جاهست...

پسرکی عاشق باشی یامترسکی که ازسایه پرنده هانیزخاطره ای ندارد...

میتوانی پشت نزدیکترین کلمه بنشینی وازقلیان هاخاطرات مه آلودراقرض بگیری...

درشعرهای من هزارشاعرمرده روزوشب راه میروندوهزارپرستورووی بام حرف هایم

آشیانه می سازند.

چه میشدآدم هاآرزوهایشان رالای دودنمیپیچیدند ونسخه دلشان رازودنمیپیچیدند؟؟؟

کاش کسی توی اتاق خودش گم نمیشد یک عمراسیرخوشه ای گندم نمیشد...

کاش میتوانستم کمی ازعطربهشت رابه توبدهم اولین غزلی که مولانانوشت رابه توبدهم...


دکترمحمدرضامهدی زاده

سلام ای تنها بهونه...

سلام ای تنها بهونه واسه ی نفس کشیدن

هنوزم پر می کشه دل برای به تو رسیدن

عزیزم بگو ببینم که چه رنگه روزگارت

خیلی دوست دارم تو مهتاب بشینم یه شب کنارت

سر تو مهربونی بذاری به روی شونم

تو فقط واسم دعا کن آخه دنبال بهونم

بد جوری به هم می ریزه من و گاهی اتفاقی

تو اگه نباشی از من نمی مونه چیزی باقی

حال من خیلی عجیبه دوست دارم پیشم بشینی

من نگاهت بکنم تو تو چشام عشق رو ببینی

یادته من و تو داشتیم ساده زندگی می کردیم

از همین چشمه ی شفاف رفع تشنگی می کردیم

یه دفه یه مهمون اومد عقلم رو یه جوری دزدید

دل تو به روش نیاورد از همون دقیقه فهمید

اولش فکر نمی کردم که دلم رو برده باشه

یا دلم گول چشای روشنش رو خورده باشه

اما نه گذشت و دیدم دل من دیوونه تر شد

به تو گفتم و دلت از قصه ی من با خبر شد

اولش گفتم یه حسه یا یه احترام ساده

اما بعد دیدم که عشقه آخه اندازش زیاده


بد جوری دیوونتم من فکر نکن این اعترافه

همیشه نبودن تو کرده ایندل و کلافه


اما روح من یه دریاست پره از موج و تلاطم

ساحلش تویی و موجاش خنجرای حرف مردم


من که آسمون نبودم اما عشق تو یه ماهه

سرزنش نکن دلم رو به خدا اون بی گناهه

تو که چشمای قشنگت خونه ی صد تا ستاره س

تو که لبخند طلاییت واسه من عمر دوباره س

بیا و مثل گذشته جز به من به همه شک کن

من بدون تو می میرم بیا و بهم کمک کن